امیرکبیر معتقد بود که ملک جهان، آفتی بزرگ برای سلطنت ناصرالدین شاه است و این موضوع را بارها به شاه اعلام کرده بود و شاه هم پذیرفته بود که مادرش به شدت زیرنظر امیرکبیر و یاران وی قرار گیرد تا کار خلافی از او سر نزند، اما مهدعلیا برای آنکه بتواند به دسیسه گری هایش ادامه دهد و پیغام خود را برای براندازی امیرکبیر به افراد موردنظرش برساند در منطقه شهرری، امامزاده ای دروغین ساخت. ماجرا از این قرار بود که پیرمردی به نام حاجی علی، باغی داشت که پس از مرگ دخترش زبیده، وی را در آن باغ دفن کرده بود. مهدعلیا با آگاهی از این باغ دستور می دهد تا یکی از گیس سفیدان در میان دربار شایعه کند که خواب نما، شده و خواب زبیده خاتون دختر سیدالشهدا، که بعد از واقعه کربلا به شهرری آمده، را دیده که در این باغ مدفون است. جریان خواب قلابی بلافاصله در ارگ بر سر زبان ها افتاد و همه کسانی که از قبل توسط مادرشاه تحریک شده بودند، شاه را در فشار گذاشتند تا از مادرش بخواهد گنبد و بارگاهی برای زبیده خاتون برپا کند و شاه جوان و کم تجربه نیز خواسته آنها را پذیرفت.
مهدعلیا به خواست خود، مخارج احداث بقعه و بارگاه را تقبل کرد و به بهانه سرکشی به ساختمان و زیارت هرچند روز یکبار به شهرری می رفت و در آنجا پیغام های نهانی اش را برای افراد موردنظر می فرستاد. توسط همین پنهان کاری ها بود که نواب توانست فرمان عزل امیرکبیر را از شاه بگیرد و وی را به باغ فین تبعید کند.مادر شاه به دلیل علاقه ای که به میرزا آقاخان نوری خوش سیما داشت وی را جایگزین امیرکبیر کرد و سرانجام در حالت مستی ناصرالدین شاه، حکم مرگ امیرکبیر را از شاه گرفت و عزت الدوله دخترش را عزادار کرد. در این دوران، دوباره مهدعلیا به دوران اوج خود بازگشت و دربار را کاملا در اختیار خود قرار داد به طوری که در امر عزل و نصب افراد دخالت کامل داشت.
مهد علیا در اواخر عمر نسبت به انجام امور مذهبی متمایل گشته بود. وی در املاک پدری خویش در حضرت عبدالعظیم، مدرسهای ساخته و دکاکین اطرافش را موقوفه قرار داد. و در عمارت خود حسینیهای بنا نمود و بساط تعزیهای همه ساله ایجاد میکرد و به انجام مراسم تاسوعا و عاشورا اهتمام میورزید. در ماه صیام بانوان درجه اول حرمسرا را جمع مینمود و بر سر سفره افطار مینشانید و پس از آن برای مقابله قرآن مجید، انجام اعمال شبهای احیا و خواندن ادعیه در تالار مخصوص گرد میآورد. گاه خود به تلاوت قرآن میپرداخت و گاه شاه به طور سرزده در جمع شرکت میکرد و به مقابله میپرداخت. در ماههای محرم و صفر نیز همه روزه چند تن از روضهخوانهای خوش صوت یکی پس از دیگری بر این مجالس عزا گرد میآمدند و به ذکر مصیبت میپرداختند. مهدعلیا همچنین به اعیاد ملی و مذهبی توجه داشت و جشنهایی در آن روزها برگزار مینمود و هدایای به اهل حرم میداد. اسناد باقیمانده از قروض مهدعلیا پس از مرگ بیانگر این نوع کارهای اوست.
سرانجام مهدعلیا در 70 سالگی در ششم ربیع الثانی 1290ه . ق هنگامی که ناصرالدین شاه به سفر فرنگ رفته بود، در تهران درگذشت و تا بازگشت شاه، جنازه وی را در مسجد سلطانی شاه، نگه داشتند و بعد از آمدن ناصرالدین شاه، وی مدتی بر سر جنازه گریست سپس به فرمان وی جنازه او در حرم حضرت معصومه(س) در قم به خاک سپرده شد.
فرآوری : طاهره رشیدی
بخش تاریخ ایران و جهان تبیان
منابع:1-آفتاب / 2- نورپرتال / 3-سیمرغ
نظرات شما عزیزان: